امسال مدرسه ما با نام "آوند" در روستای میدان (انارک)، از توابع "بم پشت" در شهر "سیرکان" ساخته شد. این مدرسه در ماه اردیبهشت کلنگ زنی و ششمین مدرسه ای است که توسط اعضای صندوق ساخته شد.
مدرسه آوند با برگزاری فستیوال مهرگان توانست پول ساختش را تکمیل کند. این مدرسه هم اینک مورد بهره برداری کودکان قرار گرفته و فیلم های آن روز فستیوال برای حضار در سالن پخش شد.
مهسا دختر 24 ساله ای است که به سرطان مبتلا شده است که به دلیل جوانی هرگز ماموگرافی انجام نداده است. متأسفانه سرطان به بافت های مجاور گسترش یافته است. مهسا از 4 ماه پیش دیگر نمی تواند کار کند. او پیش از این در زلزله کرمانشاه پدرش را از دست داده و به دلیل بیماری شغل خود را به عنوان فروشنده در مغازه از دست داده است.
بیمار بعدی یک دختر 11 ساله مبتلا به سرطان مغز است. سارینا با پدرش زندگی می کند. پدرش کارگری است که اگر کار می کرد حقوقش کفاف درمان دخترش را نمی کرد اما در حال حاضر تنها سرپرست خانواده است و نمی تواند کار کند و با مشکلات زیادی مواجه شده است.
کوروش، جوانی است که یکی دو سال قبل کمک کرده بودیم تا به درمان بیماری سرطانش بپردازد. متاسفانه سرطان او مجددا برگشت و به معده اش سرایت کرد. او به ناچار باید جراحی میکرد. ما مجددا با هم کمک کردیم و مبلغ ۲۴۱۰ دلار جمع آوری شد. کوروش برای درمان به بیمارستان بازگشت و ما امیدواریم بتواند سرطان را شکست دهد.
در روستای کنت از توابع شهرستان سیستان، 323 کودک زندگی میکنند. آنها یک مدرسه دارند که در حال حاضر 4 کلاس دارد. این تعداد جوابگوی این تعداد دانش آموز نیست. بنابراین ما تصمیم گرفتیم در مجاورت این مدرسه، مدرسه دیگری بسازیم. در این شرایط این دو مدرسه در دو شیفت صبح و بعد از ظهر میتوانند پاسخگوی این تعداد دانش آموز شوند.
این مدرسه با همت اعضای صندوق کمک به مردم که نامشان را در قسمت صندوق میتوانید ملاحظه کنید، ساخته شد. عکسها روایت ساخت مدرسه و دانش آموزان را به شما نشان میدهند.
این مدرسه با نظارت و کمک معلم روستا؛ حبیب الله خدادادزهی ساخته شد.
<p>Every year, on the occasion of the reopening of schools, we go to working children again. Those who have to work and study at the same time. Naturally, they cannot buy stationery. For this reason, we chose one of the deprived areas, asked the school about their number and bought and distributed bags and stationery to all of them. This work was realized with the efforts and help of the People's Aid Group, and in Iran, as usual, Shervin undertook their purchases and distribution.</p>
ما هر سال به مناسبت نوروز، کودکان کار را فراموش نمیکنیم. کودکانی که در کشورمان به سختی کار میکنند. برخی از آنها متاسفانه از تحصیل بازمیمانند و برخی همزمان با درس خواندن در سر چهارراهها، کار میکنند. کار این کودکان بسیار سخت و برخلاف حقوق آنها در این سن است. ما هر سال در این زمان برایشان خرید میکنیم. آنها شیرینیها و آجیلهای مرسوم در ایران را بسیار دوست دارند. همچینین ما توانستهایم منطقه زندگی تعدادی از آنها را پیدا کرده و برای خانوادههایشان مواد غذایی تهیه کرده و ببریم. امسال متاسفانه از آنجا که در سیستان سیل آمده بود ما ناچار بودیم به آن منطقه نیز کمک کنیم.
در این کمپین تصمیم گرفتیم به 6 بیمار مبتلا به سرطان که مدتها در نوبت کمک ما بودند، برای درمانشان کمک بفرستیم.
در این کمپین مبلغ 8215.70 دلار جمع شد و همچنین 26 میلیون و هفتصد هزار تومان (معادل 700 دلار)
مجموع کمکها 8916 دلار شد و بین 6 نفر به شکل مساوی تقسیم شد. (نفری 1486 دلار)
قیمت دلار 38 هزار و 400 تومان بود. برای هر یک از آنها مبلغ 57 میلیون و شصت و سه هزار تومان فرستاده شد. (رسیدها ضمیمه میشود)
هر سال به مناسبت سال نو، سراغ کودکان کار میرویم که امسال به دلیل تورم و گرانی، شرایط بدتری داشتند.
در این کمپین سه گلیم دستباف به کسانی که در این کمپین مشارکت میکردند به قید قرعه اهدا شد.
در این کمپین ما توانستیم 4000 دلار + 15 میلیون و پانصدهزار تومان جمعآوری کرده و در چند سری مواد غذایی خشک و آجیل به شکل بستهبندی و نیز غذای پخته آماده را در شهر بین کودکان توزیع کنیم.
عکسها و رسیدها پیوست میشود.
برای جلوگیری از اعدام پسری 15 ساله که در اعتراضات دستگیر شده بود، آقایی از خارج از کشور سرپرست او شد که به این ترتیب جلوی اعدام او گرفته میشد. این قیم همه هزینههای وکیل را پرداخت.
باید پس از آن 100 میلیون تومان به حساب دولت ریخته میشد که 20 میلیون تومان آن کم بود. این پسر توسط یکی از اعضا به ما معرفی شد. ما توانستیم 1267 دلار جمع کنیم و این مبلغ بیش از نیاز آنها بود.
بنابراین با تصمیم گروه، بقیه پول معادل 22 میلیون و 815 هزار تومان هم برای خانوادهاش فرستاده شد.
پیوست: این پسر بعدا با پیگیریهای وکیلش آزاد شد.
برای بازگشایی مدارس، اعضای ما تصمیم گرفتند تا برای کودکان فقیر لوازم التحریر بخرند.
به این منظور، منطقه «کوره آجورپزی» که یکی از مناطق فقیرنشین است را انتخاب کردیم و تعداد بچههایی که در این منطقه به مدرسه می رفتند را شمارش کردیم.
در کلاس اول و دوم 50 کودک، سوم و چهارم 40 کودک و پنجم و ششم 40 کودک بودند که برای همه آنها لوازم التحریر و کیف و مسواک و خمیردندان خریداری و به آنها اهدا شد.
رسیدها و عکس ها ضمیمه شده است.